“به گزارش روابط عمومی کانون وکلای دادگستری کرمان، پیرو مصوبه هیئت مدیره مبنی بر تخصیص بودجه مراسم افطاری به تامین بخشی از مشکلات نيازمندان و مستمندان با تعدادی از خانوادههای مددجویان تحت پوشش کمیته امداد دیدار و گفتوگو کردیم. “
ساعتی مانده به نیمروز، هوا گرم است. سرم را پایین انداخته ام تا آفتاب اذیتم نکند. برای دیدن خانه یکی از مددجویان کمیته امداد، از ماشین پیاده شدیم. کوچهها چندان ماشینرو نبودند و خانهها مثل دندانهایی که ارتودنسی بخواهند عقبوجلو، کجومعوج در کوچه نشسته بودند. یکی از خانهها با اندک اشارهای باز شد، هیأت مدیره کانون یاالله کنان وارد حیاط شدند. نور هرچه تلاش میکرد نمیتوانست خودش را از در کوچکی که به سختی یک نفر میتوانست از آن رد شود به داخل اتاق بکشاند. اتاق بیقواره نهایتا 8 متری که در گوشهای از آن یخچال و گاز به غایت قدیمی و در گوشهای دیگر کمد و یکی دو رختخواب بقچهپیچ قرار داشتند و با پردهای از محل نشیمن مجزا شده بودند، اتاقی با دیوارهای دود زده و کثیف که خودش را با پوسترهای مقوایی بزک کرده بود به رویمان لبخند میزد؛ لبخندی خالی از هر نشانهی کوچکی از زندگی.
دیوار کاهگلی خانه، خود بهترین گواه برای فقر و تنگدستی، کمبود امکانات رفاهی و سختیهای روزگار خانمی نهایتا 30 ساله است که سه ماه از فوت همسر 35 سالهاش به دلیل ایست قلبی میگذرد و با دخترش «سوگند» در اتاقی محفوظ و محصور بین چند خانه مخروبه بدون حداقل امکانات بهداشتی مانند حمام زندگی میکنند. اتاقی که آخرین تکنولوژیاش یک تلویزیون 21 اینچ بود، دغدغه تقسیم کردن یک قرص نان بین وعدههای غذایی خود و دخترکش، نگرانی افزایش کرایه خانه از طرف صاحبخانه، مشکلات ناشی از بیماری پوستی خودش، گرمای هوا و نداشتن وسیله خنک کننده؛ جملگی حکایت تلخ و اما واقعی اوست که حالا هم باید به اجبار داغ همسر جوانش را هم به دوش کشد. گویی چرخ روزگار چرخیده و خوان غم برای این مادر و دختر از هر طرفی پهن شده است و هر روز که چشمان خود را در به اصطلاح سرپناه باز میکنند، تصویر تکراری و منزجرکننده سختیهای بی پایان آزارشان میدهد.
چهرهی فروپاشیدهی زن جوان شوخی بردار نبود. میتوان حال نزار و درمانده او را به خوبی احساس کرد. در حالی که توجه هیأت مدیره کانون وکلا را به اسباب و اثاثیهاش جلب میکند، ادامه میدهد: این همه زندگی من است!
ماهانه 350 هزار تومان اجاره و دومیلیون و پانصد تومان ودیعه دادهام و صاحبخانه کرایه ماهانه را به 850 افزایش داده که با رایزنی هیأت مدیره کانون مقرر گردید سوگند، دختر 5 سالهاش را تحت حمایت خود قرار دهند و پول پیش منزل جدیدش را نیز بپردازند.
هم صحبت بعدیمان خانم مطلقهی حدودا 40 سالهای بود که دو دختر و یک پسر داشت و دل نگران هزینه دو میلیون تومانی عمل قلب فرزندش بود و از طریق سنگ تراشی و پته دوزی امرار معاش میکرد. از او درباره مشکلاتش سوال شد، لبخندی پر از مهر و دلواپسی تحویل هیأت مدیره کانون وکلا داد و گفت: پدر فرزندانم کارتن خواب است و توانایی پرداخت نفقه آنها را ندارد. از عهده هزینههای درمان فرزندانم بر نمیآیم که هیأت مدیره کانون با پرداخت هزینه عمل فرزندش سعی کردند مقداری از بار مشکلات او را کم کنند.
میتوان گفت اگر روزگاری انواع آسیبها، افراد را نشانه میگرفتند و خانواده پناهگاه افراد بود، اما حالا خودِ خانواده در تیررس آسیب قرار گرفته است به گونهای که نه تنها نمیتواند از کسی مراقبت کند بلکه به مراقبت و نگهداری هم نیاز دارد. این روزها تنگناهای زندگی در وضعیت نابسامان اقتصادی سبب شده زندگی مردم کوچک و کوچکتر شود طوریکه برخی خانوادهها دیگر سرپناهی ندارند و به شدت نیازمند کمکرسانی افراد و نهادهای مختلف هستند.